اگر به دنیا نیامده بودی، هر کسی چیزی کم داشت.
پدرت ـ با آن همه فضیلت ـ دختری نداشت تا زینتش باشد و وقتی با شیرین زبانی کودکانهاش لب به سخن میگشود، چهره پدر را به وجد میآورد.
مادرت ـ بانوی خلوت کبریا ـ، همدمی نداشت تا روی زانوانش بنشاند و گیسوانش را شانه کند و سفره دلش را رو به روی نگاه مهربانش بگشاید.
برادرانت خواهر غمخواری نداشتند که محرم اسرارشان باشد و گرمی دلشان و قوت زانوانشان.
دیگر کسی نداشتند تا دنباله راه روشن خویش را به او بسپارند.
کارهایی بود که فقط از دست تو برمیآمد؛ نه هیچ کس دیگر.
اگر به دنیا نیامده بودی، دنیا چیزی کم داشت؛ دنیا دختری را کم داشت که وقتی در اسارت قفس، دهان میگشاید، کلمات پیروزمندانه پدر از گلویش سرازیر میشود.
خواهری کم داشت که وقتی غم و داغ فرزند بخواهد برادری را از او بگیرد، دستهایش را سایبان صبر کند و ذرات تحمل را بپاشد در هوای بیقراری.
عمهای کم داشت تا آغوش مهربان و خستهاش را به روی غنچههای برادر بگشاید و قوت دلشان باشد.
و سفیری کم داشت تا پیام آفتاب را به هر سایه و خلوت تاریکی برساند.
اگر به دنیا نیامده بودی، دنیا زینب را کم داشت، زینب را.
ضمنا:
( یک اربعین.طرحی زیبا برای پیوند با امام زمان علیه السلام www.yekarbaiin.parsiblog.com.)